تاریخ خاورمیانه مدرن ۲۸؛

ساخت یک ترکیب جدید

جهان

133621
ساخت یک ترکیب جدید

ویلیام کلیولند در کتاب تاریخ خاورمیانه مدرن می‌گوید:سده نوزدهم در خاورمیانه اغلب به‌عنوان دوره‌ای سرشار از تنش میان نیروهای تداوم و نیروهای تغییر توصیف می‌شود. اصلاح‌طلبانی که خواهان پذیرش نهادها و فناوری اروپایی بودند، معمولاً به‌عنوان عناصر پیشرو تصویر شده‌اند که با شجاعت مسیر حرکت به‌سوی قرن بیستم غرب‌گرایانه را ترسیم کردند.

گروه جهان: نگارنده کتاب تاریخ خاورمیانه مدرن درخصوص وضعیت و توان داخلی امپراطوری عثمانی اینگونه می نویسد:با وجود دشواری‌های اقتصادی و سیاسی قرن هجدهم، امپراطوری عثمانی همچنان از منابع انسانی و مادی قابل‌توجهی برخوردار بود؛ ضعف آن نسبی بود، نه مطلق. ارتش‌های عظیم عثمانی همچنان به میدان نبرد می‌رفتند، کاتبان، دیوان‌سالاران و وزرا امور دولت را اداره می‌کردند و نهادهای دینی سنت‌های اسلامی را پرورش داده و دادگاه‌های شریعت را حفظ می‌کردند. هر یک از این ارکان شاید با کارآمدی کمتری نسبت به گذشته عمل می‌کردند، اما نباید چنین پنداشت که امپراطوری در آستانه فروپاشی بود یا از کارگزارانی که مصمم به حفظ ارزش‌های عثمانی-اسلامی در برابر پیشروی‌های اروپا بودند، تهی شده بود. با این حال، برای بازیابی نظم عثمانی، دولت مرکزی می‌بایست بار دیگر کنترل خود را بر نهادها و منابع کشور بازمی‌یافت؛ تنها از این راه بود که می‌توانست اصلاحات نظامی لازم برای بقای امپراطوری را به اجرا درآورد. شکست نیروهای عثمانی در میدان نبرد، گروهی تأثیرگذار در طبقه حاکمه را متقاعد ساخت که فناوری نظامی اروپایی برتر است. اگر عناصر گزیده‌ای از این فناوری در نیروهای مسلح عثمانی به‌کار گرفته می‌شد، شاید می‌شد پیشروی‌های اروپا را متوقف ساخت و امکان نوسازی خودمختار نظام عثمانی فراهم می‌آمد. سده نوزدهم در خاورمیانه اغلب به‌عنوان دوره‌ای سرشار از تنش میان نیروهای تداوم و نیروهای تغییر توصیف می‌شود. اصلاح‌طلبانی که خواهان پذیرش نهادها و فناوری اروپایی بودند، معمولاً به‌عنوان عناصر پیشرو تصویر شده‌اند که با شجاعت مسیر حرکت به‌سوی قرن بیستم غرب‌گرایانه را ترسیم کردند. در مقابل، طرفداران تداوم، که با نگرانی به فروپاشی نظم اسلامی می‌نگریستند و در پی حفظ سنت، ارزش‌ها و آرمان‌هایی بودند که برای مدت طولانی در خدمت جامعه عثمانی و اسلامی قرار داشت، گاه صرفاً به‌عنوان واپس‌گرایانی کهنه‌پرست تصویر شده‌اند. اما برای درک فرآیند دردناک و پرخطر دگرگونی یک جهان‌بینی مذهبی، اجتماعی و سیاسی ریشه‌دار، باید از این دسته‌بندی‌های ساده‌انگارانه پرهیز کرد.

 
الگوی اصلاحات، ۱۸۴۹– ۱۷۸۹
دوره‌ای شصت‌ساله، از آغاز سلطنت سلطان سلیم سوم عثمانی تا درگذشت محمدعلی پاشا، والی مصر، عصری از اصلاحات نظامی و دولتی را رقم زد. در این دوره، حاکمان امپراطوری عثمانی و مصر در پی بازسازی نیروهای مسلح خود بر اساس الگوی اروپایی بودند. اصلاح‌طلبان نظامی، هنجارهای فرهنگی، ساختارهای اجتماعی یا روابط سیاسی‌ای را که نظم عثمانی بر آن استوار بود به‌طور مستقیم مورد پرسش قرار نمی‌دادند؛ با این حال، تلاش‌های آنها برای دگرگونی ارتش و بازسازی اقتدار سیاسی مرکزی، به بازسازمان‌دهی دستگاه اداری و ایجاد نهادهای آموزشی نوین انجامید. در نتیجه، اصلاحات نظامی به نوک پیکان دگرگونی نهادهای غیرنظامی بدل شد و شبکه نخبه‌ای جدید پدید آمد که جایگاهش بر پایه آموزش در آکادمی‌های به سبک اروپایی تعریف می‌شد. این مجموعه اقدامات دولتی، حضور دولت مرکزی را در زندگی روزمره مردم مستقیم‌تر و فراگیرتر از پیش ساخت. چه محمدعلی پاشا، والی خودمختار مصر و چه سلطان اصلاح‌طلب محمود دوم در مرکز امپراطوری عثمانی، هر دو در این عصر تحول در پی گسترش قدرت دولت مرکزی و کاهش نقش واسطه‌های سنتی ــ چون علمای دینی یا رهبران ملت‌ها ــ میان مردم و دولت بودند.

 


انتهای پیام/
دیدگاه ها
آخرین اخبار جهان