وحید اسداللهی نوازنده پیشکسوت موسیقی در گفتوگو با «ایران» از کنسرت پیش رویش و مشکلات موسیقی نواحی ایران می گوید
ما را تا زنده هستیم، ببینید!
فرهنگ
81832
«مافیای موسیقی، موجب نابودی موسیقی فولک کشورمان شده است و برخی دوستان با هدف و منظور، فاصله بزرگی بین آهنگسازان ما و موسیقی اقوام ایران ایجاد کردهاند. اما با اطمینان میگویم هیچ موسیقیای نمیتواند به موسیقی اقوام ایران لطمه وارد کند. موسیقی فولک ما زنده است و نمیمیرد.» این بخشی از صحبتهای استاد وحید اسداللهی نوازنده و آهنگساز پیشکسوت موسیقی آذربایجانی است که بیش از ۵۰ سال در معرفی موسیقی اصیل اقوام ایران تلاش کرده و همچنان سعیاش براین است تا با اجرای کنسرتهای موسیقی و انتشار آلبوم در حفظ ، معرفی و اشاعه این گونه موسیقی، نگذارد این میراث کهن و ارزشمند فراموش شود و از بین برود.
به گزارش گروه فرهنگی ایران آنلاین، گروه استاد وحید اسداللهی با همراهی گروه حرکات آیینی اوتلار قرار است سهشنبه ۲۰ آذر ماه ساعت ۲۱:۳۰ در تالار وحدت اجرای کنسرت داشته باشند. در این کنسرت که با قطعه بیکلام فولکلور آغاز و با حرکات موزون لزگی و شالاخو همراه است، قطعاتی آذری اجرا خواهد شد. وحید اسداللهی سرپرست گروه و نوازنده ناغارا، مراد اسداللهی نوازنده گارمون و تنظیمکننده، رضا اسداللهی نوازنده ناغارا و سازهای کوبهای، حسین جعفری و مهدی حمزهزاده خواننده، سویل اقدسی نوازنده تار، تارا موسویان نوازنده سازهای کوبهای، علی سیدزاده نوازنده عود و تارباس، محمد آذرسوی نوازنده بالابان، صدرا شاهمرادی نوازنده پیانو وعلی پورسیفی طراح گروه حرکت اوتلار هستند.
مافیای موسیقی، موجب نابودی موسیقی اقوام ایران شده است
استاد اسداللهی درباره تغییر ذائقه موسیقایی جامعه و ارتباط مخاطب امروز با موسیقی اقوام ایران اظهار کرد: «به عقیده من در موسیقی، بویژه در موسیقی فولک، نباید به هرشکل تلفیق صورت بگیرد و باید در این زمینه تخصص و تجربه لازم را داشت؛ اتفاقی که متأسفانه در موسیقی اقوام شاهد هستیم. جای تأسف است که بگویم برخی از دوستان که تحصیلکرده دانشگاهها و هنرستانها هستند و 4 خط نت آموختهاند، بیآنکه درک درستی از موسیقی فولک داشته باشند، دست به کارهایی میزنند که بسیارتعجبآور است. براین اساس، یک آهنگساز زمانی میتواند تلفیق ایجاد کند که شناخت درست و اصولی از موسیقی آن منطقه داشته باشد.»
این هنرمند بر این باور است که مافیای موسیقی، موجب نابودی موسیقی فولک کشورمان شده است و در ادامه گفت: «این دوستان، در این زمانه به موسیقی فولک ما رخنه کردهاند و میخواهند میراث نیاکانمان را نابود کنند. بار دیگر تأکید میکنم این افراد بدون شناخت از این گونه موسیقایی کهن، بازسازی یا تلفیقهایی انجام دادهاند که شایسته این میراث نیست وهمانطور که قبلتر اشاره کردم، علت آن آشنا نبودن با فرهنگ و هنر آن منطقه است. خود من به شخصه از 4 سالگی با موسیقی مأنوس بودم و از 9 سالگی موسیقی کار کردم، بنابراین گوشم آشنا با موسیقی آذربایجانی است. البته طی این سالها سعی کردم در هنرم
بهروز باشم و آخرین تکنیکهای نقاره را مینوازم.»
هنرمند باید بهروز باشد، اما با حفظ اصالتها
به گفته او «هنرمند باید به روز باشد اما در چهارچوب یک کارتعریف شده و اصولی و با حفظ اصالتها. به طورمثال با توجه به شناختی که از موسیقی آذربایجانی و ریتمهای آن دارم وآشنایی با رقصهای آذربایجانی، تلاش کردم لطمهای به موسیقی این منطقه وارد نشود و آن را حفظ و به درستی به اجرا بگذارم. در موسیقی آذربایجان علاوه بر مقامها، رقصهای آن هم ریشه در فولک دارد. یا در دیگر موسیقیهای اقوام مانند ترکمن، کرمانشاه، کردستان و...»
برخی دوستان تعمداً نمیخواهند موسیقی اقوام بال و پر بگیرد
وحید اسداللهی یکی از دلایل نابودی موسیقی فولک ایران را عدم حضور و دعوت از اساتید این حوزه عنوان کرد و در ادامه افزود: «من بر این باورم برخی دوستان با هدف و منظور، فاصله بزرگی بین آهنگسازان ما و موسیقی فولک ایجاد کردهاند. البته این اهداف، اشتباه امروز و دیروز نیست، بلکه از سالها پیش این دیدگاه وجود داشته وهمچنان باقی مانده و تلاششان این است تا موسیقی اقوام بال و پر نگیرد. این دوستان غرضورزانه آثار ما را به گونهای معرفی میکنند که خیلی سطحی و سبک به نظر آید. بنابراین بار دیگر تأکید میکنم تا زمانی که ریشههای موسیقی را به خوبی نشناسید، نمیتوانید روی آن تأثیر بگذارید و تنها دانش در این زمینه کافی نیست.»
او در ادامه صحبتهایش به تفاوت موسیقی سنتی و موسیقی فولک اشاره کرد و گفت: «موسیقی سنتی، گونهای از موسیقی ایرانی است که با ردیف و دستگاه تعریف میشود و کاملاً متفاوت با موسیقی اقوام است. اما جالب اینکه برخی از همین دوستان که ردیف هم آموختهاند، بیآنکه شناخت کافی در این زمینه داشته باشند، یک شبه تصمیم میگیرند همان ردیفها و تکنیکهای آموزش دیده را در موسیقی آذربایجانی به کار ببرند؛ دیدگاه و تلفیقی کاملاً اشتباه. با این اوصاف، با اطمینان میگویم هیچ موسیقیای نمیتواند به موسیقی اقوام ایران لطمه وارد کند. موسیقی فولک همچنان باقی مانده و زنده است و نمیمیرد. نکته دیگر که لازم به ذکر است، این که از نگاه من فضای مجازی با توجه به مضراتی که دارد، توانسته کمک بسیاری درمعرفی موسیقی اقوام ایران به مردم داشته باشد و بسیار تأثیرگذار بوده است.»
وحید اسداللهی دارای مدرک درجه یک هنری، نوازنده ناغارا و دایره، متولد سال ۱۳۳۹ است. او را پدر نقاره ایران میدانند. اسداللهی فعالیت خود را از سال ۱۳۵۴ در سازمان ملی فولکلور ایران زیر نظر علی سلیمی و صفرعلی جاوید آغاز کرد. اسداللهی از سال ۱۳۵۵ در ارکستر سمفونیک صداوسیما حضور داشت.
این نوازنده پیشکسوت، اظهار کرد: «موسیقی آذربایجانی ربع پرده ندارد و هارمونیپذیر است، آنگونه که حتی به گوش افراد ناآشنا هم آشناست. به طورمثال بالابان یا قوپوز که از قدیمیترین سازهای آذربایجان هستند، کرُن یا ربع پرده ندارند. اما متأسفانه با ورود برخی افراد ناکاربلد به موسیقی آذربایجانی و حتی چهرههای شناخته شده، از موسیقیهایی استفاده شد که برای این فرهنگ و منطقه نیست و ریشه در موسیقی آذربایجانی ندارد. اما این فرهنگ اصیل در مقابل این موسیقی و نواهای تند آن سوی آبها، ایستاده است و این امر سبب شده موسیقی اقوام هیچ گاه شهری نشود، مانند آنچه که در موسیقی آذربایجان دیده و شنیده میشود.»
بیزینس و تبلیغات، عامل شهرت موسیقی پاپ بوده نه هنرشان
او در ادامه صحبتهایش به کم تعداد بودن اجراهای صحنهای موسیقی اقوام ایران اشاره کرد و گفت: «این موضوع بسیارناراحتکننده است و تنها به کشور ما نیز خلاصه نمیشود و به هرجای دنیا سفر کنید و به دنبال موسیقی فولک آن منطقه باشید، اوضاع همین است و یکی از دلایل آن تبلیغات بسیار انگشتشمار اجراهای موسیقی اقوام ایران است. این در حالی است که موسیقی فولک در تمامی دنیا مورد توجه بوده و آن را تقویت میکنند، اما متأسفانه در کشور ما به این موضوع کمتر توجه میشود و اگر هم تا به امروز اتفاقی صورت گرفته، تلاش خودمان بوده است. به عقیده من، نباید تمامی کارها را به دولت واگذار کرد. این برونسپاری خیلی هم خوب نیست و وابستگی به وجود میآورد. موسیقی باید از سوی مردم نگاهداری و پاس داشته شود. اما در راستای حمایتهای مردمی، مدیران دولتی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف هستند در این باره حمایتهای لازم را داشته باشند و برای پیشرفت این گونه موسیقایی، تبلیغات لازم را انجام بدهند. همچنین در تلویزیون و رادیو نیز به آن پرداخته شود و حتی در صورت نیاز در جشنوارههای داخلی و خارجی مورد توجه قرار بگیرد. نسل جوان ما تمامی خوانندگان پاپ را میشناسند. این دوستان موسیقی پاپ، توسط هنرشان به این جایگاه نرسیدهاند، بلکه بیزینس و تبلیغات، عامل موفقیت آنها بوده و امروز گیشه بازار را به دست گرفتهاند. در مورد موسیقی اقوام هم این اتفاق باید شکل بگیرد و سیاست سختی هم هست.»
من وحید اسداللهی هستم، عکس من کجاست؟
جالب است بدانید مدتها قبل به خانه موسیقی رفته بودم و متوجه شدم در میان تمامی عکسهایی که روی دیوارخانه نصب شده، حتی یک عکس هم از استادان موسیقی نواحی وجود ندارد. با این اوصاف باید گفت موسیقی اقوام ایران ابتدا باید از سوی همین دوستان شناخته و درک و دریافت شود و سپس در دستور کار قرار بگیرد، اما متأسفانه برخی از همین دوستان تعمداً نمیخواهند به آن توجه کنند.
این نوازنده پیشکسوت در ادامه صحبتهایش تصریح کرد: «چرا نباید عکس استاد سلیمی یا دیگر اساتید موسیقی اقوام ایران، روی دیوارخانه موسیقی نصب شود؟ من وحید اسداللهی هستم، عکس من کجاست؟ عکس فرج علیپور کجاست؟ یا عکس هنرمندان ترکمن و بوشهر کجاست؟ ما از خود جامعه هنری لطمه میخوریم و جامعهای که به خودش ضربه بزند، از بین خواهد رفت. امیدوارم روزی برسد و ببینیم خانه موسیقی عکس هنرمندان موسیقی اقوام را هم بر دیوار این خانه گذاشته است. حتماً ما باید فوت کنیم تا یادی از ما شود. ما در هفتههای پیشرو اجرای کنسرت خواهیم داشت، چرا خانه موسیقی بروشوری از برنامه ما در اختیار مراجعان به خانه قرار نمیدهد؟ حال اگر موضوع کنسرت موسیقی سنتی باشد، تبلیغات گسترده انجام میدهند، اما حمایتی از موسیقی اقوام صورت نمیگیرد. موسیقی سنتی خوب است و آن را قبول داریم اما نیازی نیست تمامی مردم بالاجبار به این موسیقی علاقهمند باشند و آن را گوش کنند! اگربرای حفظ و زنده نگاه داشتن موسیقی اقوام، دلی کار نکنید، دوام نخواهید آورد. اگرمردم موسیقی اقوامشان را نشناسند و به آنها یادآوری نشود این موسیقی چیست و به کدام منطقه تعلق دارد، چه انتظاری برای شناخت و گرایش به موسیقی سنتی خواهید داشت.»
عشق به مردم، انگیزه بودن و فعالیتهایمان است
وحید اسداللهی اظهار کرد: «ما هنرمندان موسیقی اقوام، حامی نداریم و تا به امروز به عشق مردم روی پاهایمان ایستادهایم. خود من به شخصه تا به اکنون بهصورت مستقل و بدون هیچ حمایتی فعالیتهای خود را انجام دادهام، مانند همین آلبوم که به تازگی منتشر شده است. من سال 1354 به رادیو رفتم و همه این بزرگان را دیدهام. از نگاه من، سالهای 60 تا 70 بهترین دوران موسیقی سنتی بود اما در همان دوران هم فقط این گونه موسیقی را به جلو بردند و موفق هم شدند و توجهی به موسیقی اقوام نداشتند. بار دیگر تأکید میکنم، متأسفانه تبلیغ درستی صورت نمیگیرد و برخی از موسیقیها فرصت این رشد و دیده شدن را ندارند. این در حالی است که باید همه ژانرهای موسیقی مورد توجه قرار بگیرند و همه در کنار هم باشیم.»
چوب متعصب بودن در موسیقی را میخوریم
سرپرست گروه موسیقی اسداللهی درباره تأثیرگذاری موسیقی فولک یا سازهای موسیقی اقوام در کنار دیگر ژانرهای موسیقی پاسخ داد: «من اولین نفری بودم که این کار را انجام دادم و در گروههای موسیقی پاپ همچون «رستاک» ساز نواختم و مورد اعتراض و انتقاد دوستان قرار گرفتم که چرا با موسیقی پاپ همکاری دارم و در پاسخ به آنها گفتم ساز من، با تنبک و درام متفاوت است. ساز من را خود آذربایجانیها هم نمیشناسند. من نیز موافق این سؤال هستم و بر این نظرم اگر موسیقی اقوام بخواهد به حیات خود ادامه بدهد، باید با دیگر موسیقیها تلفیق شود. متأسفانه چوب متعصب بودن در موسیقی را میخوریم و باید طریق موسیقی را تغییر بدهیم. ما باید تحمل دیدن و شنیدن صدای موسیقی اقوام را داشته باشیم و این موسیقی را بزرگ کنیم، هرچند از ماست که برماست.»
تا زنده هستیم، ما را یاد کنید
او درباره چرایی تشکیل نشدن یک ارکستر در خصوص موسیقی نواحی ایران گفت: «موسیقی اقوام پتانسیل تشکیل یک ارکستر را دارد و باید از حضور بزرگان در این ارکستر بهره برد، یعنی کسانی که تجربه این کار را دارند و چندین سال در این زمینه فعالیت داشتهاند. اگرچه همچنان ذهنیت ما چیز دیگری است. برخی دوستان تعریفشان از ارکستر ملی سازهای سنتور و تنبک است و در کنار آن قرار دادن ساز قوپوز به صورت نمادین. البته از این حرفها گذشته و این اطمینان را دارم فضای مجازی آرام آرام این موضوع را درست خواهد کرد و به مرور زمان هر کسی جای خود را پیدا میکند. اما افسوس و صد افسوس از استادان بزرگ این موسیقی که دیگر در بین ما نیستند و هنرشان را با خود بردند. سؤال من از شما این است آیا بعد از فوت استاد عثمان، کسی جایی او را گرفت؟ بنابراین تا زمانی که زنده هستیم و میتوانیم هنرمان را ارائه کنیم، ما را یاد کنید.»
«Tut Agac» یک اثر شنیدنی با طنین موسیقی آذربایجانی
آلبوم «Tut Agac» عنوان تازهترین پروژه موسیقایی وحید اسداللهی از نوازندگان پیشکسوت موسیقی آذربایجان و حوزه نوازندگی «ناغارا» و «قاوال (دایره)» است که با همراهی مراد اسداللهی و رضا اسداللهی در قالب ۱۱ قطعه منتشر شده؛ آلبومی که همچون دیگر آثارش با بهرهگیری از سازهای زادگاه تولدش، در قالب یک فضای ریتمیک تولید شده است.
«Tut Agac» برگرفته از نام یکی از قطعات بوده و به معنای درخت توت است. یکی از قطعات قدیمی موسیقی فولک آذربایجان که مردم منطقه به خوبی با آن آشنا هستند. به گفته وحید اسداللهی، جمعآوری این آلبوم نزدیک به 5 سال به طول انجامیده است و درهمکاری با آنارعباس و سلیم عباس، از نوازندگان جمهوری آذربایجان که از اساتید کنسرواتوار جمهوری آذربایجان هم هستند، گردآوری شده و ضبط ساز کمانچه در سفری که به باکو داشتیم، انجام گرفته است. البته سلو نوازی ساز گارمون برعهده پسرم بوده و باید بگویم تمامی قطعات در تهران ضبط شده است.
این هنرمند درباره تولیدات اندک آلبوم در گونه موسیقی فولک بیان کرد: «از نگاه من اکنون زمان انتشار این گونه آثار است و تصمیم دارم کارهای دیگرم را هم آماده و منتشر کنم. این آلبوم متشکل از آهنگهای قدیمی فولک و رقصهای سنتی آذربایجانی است؛ رقصهایی مربوط به فرهنگ و هنر این منطقه که سینه به سینه منتقل شده است و تلاش کردیم بخش صوتی آن را هم ضبط و حفظ کنیم تا انشاءالله فرصتی برای ضبط تصویری آن هم فراهم شود.»
Oyuon Havasi، (به معنای رِنگ رقص است)، Kamaleh (قطعهای ساخته یکی از اساتید قدیم آذربایجان که سالها پیش فوت کرده)، Tut Agaci، Baskali، Khial Lar، (آهنگ معروف فولک آذربایجانی)، Farideh، Salakho، Ayriliq(ساخته یکی از بزرگترین اساتید ایران امیر سلیمی است) و Ozon Darah، Kucha Larah و Zabol از قطعات این آلبوم هستند که بیکلام بوده و همانطور که قبلتر اشاره شد بازتولید آهنگهای قدیمی با تنظیمهای جدید است.
استاد اسداللهی درباره شرایط اکنون بازار نشر موسیقی بیان کرد: «سال 62 آلبومی منتشرکردم به نام «لزگی» که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. از آن دوران تا به امروز همچنان فعالیتهای خود را دارم و بر این باورم هنرمندانی که نگاه جدی به موسیقی دارند و آن را دنبال میکنند، کسی نمیتواند مانع حرکت آنها باشد. تصمیم دارم رقصهای آذربایجان را در آلبومهای دیگر منتشر کنم و انشاءالله خداوند به من سلامتی بدهد تا بتوانم اهدافم را به سرانجام برسانم. ما مانند برخی از این خوانندگان بزرگ شرکتی برای تولید و فروش آلبومهایمان نداریم و کاملاً دلی کار میکنیم. به قول ما آذریها «سو أوزیولون تاپار» یعنی آب راه خودش را پیدا میکند.»
ندا سیجانی
روزنامهنگار
انتهای پیام/