وقتی عددها جابهجا میشوندو روایتها واژگون؛
تأملی بر یک سوءبرداشت مغرضانه از دیدار روسای جمهوری ایران و روسیه
سیاست
135476
در جریان دیدار دوجانبه رؤسای جمهور ایران و روسیه، و در بخشی از گفتوگوهای مرتبط با پروژه راهآهن رشت–آستارا،مکثی کوتاه در گفتوگو کافی بود تا موجی از تفسیرها و روایتسازیها در فضای مجازی شکل بگیرد.
ایران آنلاین: مسعود پزشکیان در توضیح روند اجرای پروژه رشت–آستارا، به این نکته اشاره کرد که تاکنون۱۱۰ کیلومتر از اراضی مسیر برای اجرای خط آهن تملک و آزادسازی شده و دولت قصد داردتا پایان سال جاری، باقی اراضی مورد نیاز را نیز تأمین کند. در همین لحظه، ولادیمیرپوتین با اشارهای کوتاه گفت: «مسیر ۹۳ کیلومتر است.»همین تبادل کوتاه، بدون آنکه فرصت توضیح فنی پیدا کند، بهسرعت به عنوان «اختلاف نظر» و حتی «ناآگاهی رئیسجمهورایران» توسط یک تفکر سیاسی خاص بازنمایی شد؛ روایتی که بیش از آنکه مبتنی بر واقعیتهای فنی پروژه باشد، بر سوءبرداشت یا سادهسازی یک بحث تخصصی استوار بود.
آنچه در این میان کمتر موردتوجه قرار گرفت، تفاوت روشن و شناختهشده در پروژههای زیربنایی میان «طول مسیر اجرایی»و «طول اراضی تملکشده» است. پروژه راهآهن رشت–آستارا در مجموع حدود ۱۶۲ کیلومتر طول دارد و عدد ۹۳ کیلومتر ناظر بر بخشی از مسیر اجرایی خط آهن است، نه کل اراضیای که باید برای احداث، دسترسیها، حریمها و زیرساختهای جانبی تملک شود. اشاره رئیسجمهور ایران دقیقاً معطوف به همین فرآیند تملک اراضی بوده است؛ فرآیندی که یکی از گلوگاههای اصلی اجرای این پروژه به شمار میآید.
با این حال، برخی جریانهای مخالف دولت، بدون رجوع به اسناد فنی یا توضیحات دستگاههای مسئول، تلاش کردند این مکث دیپلماتیک را به نشانه «کم آوردن» رئیسجمهور ایران در برابر رئیسجمهور یک کشور خارجی تعبیر کنند؛ تفسیری که نه تنها از نظر فنی نادرست است، بلکه از منظر سیاسی نیز محل تأمل جدی است.
نقد دولت، سیاستها و حتی خطاهای احتمالی مسئولان، حقی مسلم و ضرورتی انکارناپذیر در فضای عمومی کشور است. اماخوشحالی از بازنمایی تضعیف جایگاه رئیسجمهور ایران در یک دیدار رسمی خارجی، دیگر درچارچوب نقد سیاسی نمیگنجد.
رئیسجمهور، فارغ از گرایش سیاسی، نماینده جمهوری اسلامیایران در عرصه بینالمللی است و مخدوشسازی این جایگاه، در نهایت متوجه شخص یا جناح خاصی نمیماند.در جهانی که تصویرسازی رسانهای بخشی از قدرت دیپلماسی کشورهاست، تقلیل یک گفتوگوی فنی به روایتهای تحقیرآمیز داخلی،ناخواسته در جهت تضعیف قدرت چانهزنی ملی عمل میکند. رقابت سیاسی در داخل، اگر از مرز منافع ملی عبور کند، به جای اصلاح، به فرسایش سرمایههای نهادی میانجامد. شاید بازگشت به یک اصل ساده، راهگشا باشد: در سیاست داخلی میتوان منتقد بود، اما در مواجهه با جهان، همه مسئول حفظ اعتبار ایران هستیم. روایت دقیق واقعیتها، نه لطف به دولت، که وظیفهای در قبال افکار عمومی و منافع ملی است.
انتهای پیام/