منتقدان سینما در گفت و گو با «ایران» به آخرین ساخته صحت امتیاز دادند
ناشتایی با زرافههای سروش
فرهنگ
84109
در میانه اکران انبوه کمدیهای بیمایه بر پرده سینماها که به شکلی ناخوشایند فضا را برای دیگر گونههای نمایشی تنگ کردهاند نمایش یک کمدی متفاوت از کارگردانی که «متفاوت نگاه کردن» و «متفاوت ساختن» به ویژگی خدشهناپذیر آثارش تبدیل شده، یک پدیده امیدوارکننده و یک روزنه حداقلی برای فرار از کممایگی و سرهم کردنهای تکراری است، فرمول روایی مورد استفاده در «صبحانه با زرافهها» در ادامه همان فرم و ساختار مورد علاقه سروش صحت در این سال ها بوده که بر دو عنصر کمدی موقعیت و فانتزی استوار شده است؛ عناصری که در یک نگاه کلیتر در تقابل با اکثر کمدیهای عامهپسند این چند ساله اخیر قرار میگیرند که تمرکزی افراطی و بیش از اندازه بر موقعیتهای فیزیکی بازیگران (از قد خیلی کوتاه تا خیلی بلند) و نظایر آن از یک سو و دیالوگهای ایهامآمیز اروتیک دارند و در پرداختشان کمتر میتوان طنز موقعیت به عنوان یکی از مهمترین عناصر ساخت آثار کمیک و البته نشانهای از تلاش برای آزمودن مسیرهایی تازه در عرصه طنز را به تماشا نشست.
به گزارش گروه فرهنگی ایران آنلاین، در میانه اکران انبوه کمدیهای بیمایه بر پرده سینماها که به شکلی ناخوشایند فضا را برای دیگر گونههای نمایشی تنگ کردهاند نمایش یک کمدی متفاوت از کارگردانی که «متفاوت نگاه کردن» و «متفاوت ساختن» به ویژگی خدشهناپذیر آثارش تبدیل شده، یک پدیده امیدوارکننده و یک روزنه حداقلی برای فرار از کممایگی و سرهم کردنهای تکراری است، فرمول روایی مورد استفاده در «صبحانه با زرافهها» در ادامه همان فرم و ساختار مورد علاقه سروش صحت در این سال ها بوده که بر دو عنصر کمدی موقعیت و فانتزی استوار شده است؛ عناصری که در یک نگاه کلیتر در تقابل با اکثر کمدیهای عامهپسند این چند ساله اخیر قرار میگیرند که تمرکزی افراطی و بیش از اندازه بر موقعیتهای فیزیکی بازیگران (از قد خیلی کوتاه تا خیلی بلند) و نظایر آن از یک سو و دیالوگهای ایهامآمیز اروتیک دارند و در پرداختشان کمتر میتوان طنز موقعیت به عنوان یکی از مهمترین عناصر ساخت آثار کمیک و البته نشانهای از تلاش برای آزمودن مسیرهایی تازه در عرصه طنز را به تماشا نشست.
سروش صحت را میتوان در رسته کارگردانان صاحب سبک و امضا در نگارش و کارگردانی آثارش دانست، سبکی خاص خود او که از همان اولین سریال ساخته او یعنی مجموعه تابستانی «چارخونه/ 1386» مصادیقش به شکلی بسیار خفیفتر از پرداختهای مورد استفاده در آثار اخیرش به چشم میخورد و به شکلی تدریجی و پلهپله گونه در ساختههایش رشد و نمو کرد تا به آثار امروزی او از جمله سریالهای «فوق لیسانسهها» و «مگه تموم عمر چند تا بهاره» در عرصه مجموعهسازی و دو فیلم «جهان با من برقص» و همین فیلم در حال اکران «صبحانه با زرافهها» رسید.
«موتیفهای موسیقایی کوتاهِ خارج از روال معمول داستان» که برای ثانیهها و گاه دقایقی کوتاه، میان مخاطب و داستان در حال روایت فاصله میاندازند از جمله شاخصترین عناصر روایی مورد استفاده صحت در پرداخت آثار او هستند، موتیفهایی که بنا به چینش از خود قصه نظیر کاراکترهای اصلی و یا مکان وقوع روایت آن قدرها هم غریبه و ناآشنا به نظر نمیرسند و آنچنان در تار و پود ساختههای اخیرش نهادینه شدهاند که برای بینندگان یک سطح بالاتر از سطوح آماتور هم قابلیت تشخیص صاحب اثر ایجاد میکنند، به عنوان مصادیق عینی میتوان به فرازهای اجرای آواز سنتی توسط یک پرسوناژ خارج از داستان در سریال «لیسانسهها/ 2» اشاره کرد که در حین اجرا از مکانهای آشنا و از کنار آدمهای آشنای قصه عبور میکرد تا با یک بده بستان آهنگین آنها نیز در این فرازهای کوتاه در روایت داستان مؤثر باشند، سویه دیگر این موتیفهای فانتزی که نظیرشان را در کار کمتر طنزپرداز ایرانی دیگری میتوان یافت اجرای دابسمش توسط قهرمانان اصلی سریال دنبالهدار «لیسانسهها» بود که باز هم میان واقعیت عینی لحظه و نوعی فانتزی ظریف در نوسان بود و ظرف چهار پنج سالی که از ورود صحت به جرگه فیلمسازی گذشته میتوان به عینه دید که اینگونه موتیفهای موسیقایی/فانتزی به ساختههای سینمایی او هم ورود کرده است که هم در اولین ساخته او یعنی «جهان با من برقص/1397» شاهد استفاده از آن در یک فضای جنگلی پردرخت بودیم و هم در آخرین ساخته در حال اکران این کارگردان یعنی «صبحانه با زرافهها» هم به شکل چند فراز بسیار کوتاه که چهار کاراکتر اصلی داستان را در نمای مدیوم لانگ شات در وضعیت نشسته بر یک سطح افقی با فرمول چینشی خاص آن هم در حالی که موسیقی مختص این موتیف تصویری به گوش میرسد.
افزون بر موتیفهای موسیقایی، موتیفهای روایی با چاشنی طنز/ فانتزی هم از دیگر عناصر خاص مورد استفاده صحت در کارگردانی هستند از گیجبازیها و سهلانگاریهای خانم شیرزاد (مجری مطب) در سریال دیدنی «ساختمان پزشکان» گرفته تا زنگ خوردنهای ناگهانی و نوع واکنش هیجانانگیز افسر پلیس در سه گانه «لیسانسهها» به تلفن همراه تا گستاخیهای باورنکردنی شخصیت رحیم (با بازی کاظم سیاحی) در همین سهگانه که حتی با تکرارهای متوالی هم از فرط شدت وقاحت کلیشهای به نظر نمیرسید و سرانجام موتیف مصرف مواد توسط سه قهرمان «صبحانه با زرافهها» که هم در جای خود طنزآمیز است و هم به واسطه ارجاعی که به آثار قبلی این کارگردان میدهد با زنده کردن حافظه نمایشی، مخاطب را به خنده میاندازد.
البته به رغم وجود این ویژگیهای مثبت و متفاوت، گاه صحت مانند هر فیلمساز دیگری آنچنان مقهور ایدهها و ابداعات خود میشود که کفه تعادل به نفع افراط در استفاده از آنها تغییر میکند که شاید شاخصترین مصداق آن زیادهروی در به کارگیری «طنز فانتزی متمرکز بر تکرار موقعیتها» در سریال پلتفرمی «مگه تموم عمر چند تا بهاره» بود که تا حدودی آن اثر را از نفس انداخت با این حال به نظر میرسد سروش صحت در آستانه شصت سالگی هنوز آن قدر ذوق و انرژی دارد که بتوان به خلاقیتهای بیشتری در آثار بعدیاش امید بست.
صبحانه با زرافهها در یک نگاه
جواد طوسی
نمونهای متفاوت و جذاب در میان کلیشههای رایج و سهلپسندانه سینمای کمدی این روزها و سالهای اخیر. سروش صحت در ادامه «جهان با من برقص»، با همان نشانهها و مفاهیم زندگی را با مرگ پیوند میدهد و از نگاهی طنازانه برای پوزخند زدن به تلخیها وام میگیرد. او ترجیح میدهد به جای آن نگاه حسرتبار و اندوهناک خیام، با «خوش باش» بودنش دمخور شود و مفاهیمی چون جبر و تقدیر را تلخ و زمخت نبیند. بازیهای روان و منعطف بازیگران بهخوبی با این حس و حال همخوانی دارد. اما پایانبندی فیلم در دل این فضای رها از قواعد دست و پاگیر، سازی جدا میزند و بیش از حد انتزاعی است.
سعید مروتی
«صبحانه با زرافهها»در امتداد دیگر آثار این سالهای سروش صحت، بیش از هر چیز روی شناخت تماشاگر از حال و هوای دیگر کارهای سازندهاش حساب کرده است. یک کمدی دیوانهوار که نسبتی با کمدیهای مرسوم و متداول این سالها ندارد؛ اوردوز در نوشتن و کارگردانی سکانسهایی که قرار است پیشنهاد تازهای به تماشاگر ایرانی برای خندیدن بدهند. پوزخند به معنا و خندیدن به آنچه در نگاه اول پوچ به نظر میرسد، در نهایت به فیلمی انجامیده که تماشاگرش را در فضایی صفر و صدی به قضاوت دعوت میکند.
هوشنگ گلمکانی
مینیمالیسم، طنز ظریف و خودزنی هنرمندانه کارهای سروش صحت را دوست دارم. اما این بار به نظر میرسد گاهی افراط جای خویشتنداری را گرفته و کمی به سوی کلیشههای مورد پسند اکران این سالها رفته است اما هنوز هم چیزهایی از عناصر دلپذیر صحت در این فیلمش حضور دارد.
کیوان کثیریان
نگاه متفاوت و سهل و ممتنع سروش صحت به پدیده زندگی را میپسندم چه «صبحانه با زرافهها»، چه در سریال اخیرش «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» و چه فیلم اولش «جهان با من برقص». در عین حال معتقدم متریال داستانی فیلم کمی لاغر است و این از نکات منفی فیلم است.
مهرزاد دانش
کارگردانی «صبحانه با زرافهها» مثل جوک تعریف کردن همان کسی است که چنان ماهرانه و جذاب کارش را انجام میدهد که بسی بیش از ظرفیت خود جوک میخنداند.
مازیار معاونی
منتقد سینما
انتهای پیام/