
وقتی تغییر عادی میشود
لیگ بیثباتی!
بیشک ثبات و عدم تغییرات لحظهای و تصمیمات هیجانی، یکی از عوامل مؤثر در موفقیت یک مجموعه محسوب میشود و مجموعههای ورزشی و باشگاهها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. با نگاهی کلی به سرنوشت تیمهای موفق و ناموفق ورزشی در کشور، بهخوبی میتوانیم متوجه این موضوع شویم که باشگاههای باثبات که تغییرات کمتری در اصول و اعضای بنیادین خود داشتند، موفقیتهای بیشتری نسبت به باشگاههایی کسب کردهاند که در مدت زمان کوتاه، دست به تغییرات متعدد در بخشهای مختلف خود زدهاند.
معمولاً در رسانههای ایرانی، موضوع اعتماد نکردن به سرمربیان فوتبال و تغییرات سریع در نیمکت تیمهای عربی و کشورهای حوزه خلیج فارس، به یک سوژه برای نقد تبدیل میشد اما حالا در این زمینه، فوتبال ایران رقابتی نزدیک با این کشورها ایجاد کرده است. تعداد تغییرات کادرفنی در تیمهای فوتبال ایران، با نرخی تصاعدی رو به افزایش است و انگار که هیچ نگاه انتقادی به افزایش تغییرات در کادرفنی تیمهای فوتبال ایران نیز وجود ندارد. کاهش صبر هواداران و رسانهها در فوتبال ایران، فقط گریبانگیر کادر فنی و بازیکنان تیمها نشده و طی فصل جاری لیگ برتر ایران، شاهد تغییرات گسترده در بخش مدیریتی باشگاهها نیز بودهایم. از ابتدای فصل ۱۴۰۳/۱۴۰۴ لیگ برتر فوتبال ایران تا به امروز، شاهد تغییرات مدیریتی در ۱۰باشگاه فولاد، نساجی، پرسپولیس، استقلال، ذوبآهن، سپاهان، خیبر خرمآباد، مس رفسنجان، شمسآذر و ملوان بودهایم و تنها شش تیم لیگ برتر در این فصل با مدیری ثابت مسابقات را پشت سر گذاشتهاند. آماری که سوای درستی یا نادرستی این تغییرات و کیفیت عملکرد مدیران، نشان از بیثباتی در رأس هرم مدیریت باشگاههای لیگ ایران دارد.
مردودی سرخابیها در آزمون اول
بحث خصوصیسازی دو باشگاه بزرگ پایتخت که یکی از مهمترین چالشهای چند دهه اخیر فوتبال ایران بود، سرانجام در سال ۱۴۰۳ صورت گرفت اما عملکرد پرسپولیس و استقلال در نخستین فصل پس از واگذاری، چه در داخل و چه در بیرون از زمین نتوانست برای هواداران رضایتبخش باشد. استقلال که فصل را با فرشید سمیعی بهعنوان مدیرعامل و شهریاری بهعنوان نماینده ویژه هلدینگ خلیج فارس آغاز کرده بود، با نتایج ضعیف در میانه فصل تغییراتی را در کادر مدیریتی خود دید و حالا زوج علی نظری جویباری و علی تاجرنیا این تیم را اداره میکنند؛ زوجی که با وجود دگرگون کردن برخی از ساختارهای مدیریت قبلی، همچنان نتوانستهاند اعتماد هواداران استقلال را در یکی از سختترین فصول تاریخ این باشگاه جلب کنند. در سمت دیگر باسابقهترین مدیر یک دهه اخیر پرسپولیس یعنی رضا درویش نیز پس از نتایج ضعیف پرسپولیس و شکست در دو پنجره نقلوانتقالاتی، استعفا داده و برای نخستین بار پس از خصوصیسازی باشگاه، شاهد تغییراتی گسترده در بخش مدیریتی پرسپولیس خواهیم بود. تغییراتی که شاید ساختار همیشگی باشگاه که هواداران طی سالهای اخیر به آن عادت کرده بودند را تغییر دهند.
از یک صندلی به صندلی دیگر!
یکی از نکات جالب در خصوص این تغییرات گسترده، حضور مدیران تکراری در باشگاههای مختلف ایران است. مدیرانی که برخی از آنها در باشگاههای قبلی خود چندان کارنامه قابل دفاعی نداشتهاند، بهراحتی در فوتبال ایران فرصت حضور در یک باشگاه دیگر را پیدا میکنند و این موضوع میتواند مانع شکلگیری ایدههای نو در فرهنگ باشگاهداری ایران باشد. مدیرانی مانند علی خطیر، حسین خبیری، هوشنگ نصیرزاده و پژمان نوری، افرادی بودهاند که با وجود سابقه در تیمهای مختلف، بار دیگر در این فصل در چرخه مدیریت فوتبال ایران قرار گرفتهاند.
تغییر مدیر به مثابه خانهتکانی
بجز برخی باشگاههای خصوصی مانند تراکتور، شمسآذر و خیبر که مالک باشگاه اختیارات گستردهای دارد و مدیرعامل بیشتر بهعنوان یک پست اجرایی در نظر گرفته میشود، در اکثر باشگاههای فوتبال کشور تغییر مدیرعامل به مثابه تغییر کلی در ساختار و شیوه مدیریت باشگاه است. موضوعی که باعث شده بسیاری از باشگاههای فوتبال کشور که ادعای حرفهای بودن دارند، از ایجاد یک ساختار مدیریتی درست و مشخص برای باشگاه خود عاجز باشند. شاید باید دلیل خریدهای نامتناسب با سبک بازی تیم و سرمربی، تفاوت در شیوه پرداخت قرارداد اعضا و نداشتن برنامه مشخص برای ردههای پایه را باید در همین تغییرات جستوجو کرد. تغییراتی که در فوتبال ایران، اجازه برنامهریزی برای شکلگیری پروژههای بلندمدت و ریشهای را به باشگاهها نمیدهد.
انتهای پیام/