سرمقاله
15996
چه جریانی مخالف بازگشت فردوسیپور است؟
عادل فردوسیپور به تلویزیون ایران برمیگردد یا خیر؟ این جمله، پرتکرارترین پرسش ورزشدوستان ایرانی در سالهای اخیر است. پرسشی که متأسفانه پاسخی برای آن وجود نداشته و ترجیح مدیران سازمان صدا و سیما هم به سکوت، خلاصه و محدود شده است.
مدیران رسانه ملی که به دلیل نام این رسانه، موظف به تصمیمگیریهای ملی برای اقناع و رضایت ملت هستند، چند سالی است رضایت مردم را وانهادهاند و در مسیری گام برمیدارند که خود میخواهند. کنارهگیری یا کنار گذاشتن بسیاری از چهرههای محبوب از تلویزیون، شاید یکی از نشانههای تسلط بیچون و چرای این تفکر باشد؛ وگرنه هیچ منطق صحیحی اجازه نمیدهد ستارههایی که با هزینههای کلان ملی، به عناصر محبوب مردم تبدیل شدهاند، تنها به دلیل محبوبیت بیش از حد کنار بروند.
عادل فردوسیپور آنقدر هوشمندانه رفتار کرد و آنقدر جنس رسانه را میشناخت که در این عرصه به چهرهای بیجانشین تبدیل شود. هر چند مدیران اخیر سازمان بر این باورند که جای «افراد» را «افراد دیگر»ی پر میکنند. بیاعتنا به این اصل که افراد جایگزین چند درصد دانش، تسلط، هوش و محبوبیت افراد سابق را دارند.
شاید گناه بزرگ فردوسیپور، محبوبیت و اشراف او به حوزهاش بود وگرنه هر چه در بایگاهی ذهنمان میگردیم، ردی از خیانت، وطن فروشی و بیسوادی در این مجری نمییابیم. فردوسیپور را بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی دوست دارند و به نظر میرسد همین برای آنکه او در رسانه ملی به مردم خدمت کند، کافی است؛ اما مدیران رسانه ملی نظر دیگری دارند و به دلیل قدرتشان این نظر را اجرا میکنند. نتیجه این میشود که دیواری بلند میکشند تا راه ارتباطی او با مردم را ببندند غافل از آنکه در دنیای شیشهای امروز، نه میتوان پنهانکاری کرد و نه دیوار کشید.
انتهای پیام/
مدیران رسانه ملی که به دلیل نام این رسانه، موظف به تصمیمگیریهای ملی برای اقناع و رضایت ملت هستند، چند سالی است رضایت مردم را وانهادهاند و در مسیری گام برمیدارند که خود میخواهند. کنارهگیری یا کنار گذاشتن بسیاری از چهرههای محبوب از تلویزیون، شاید یکی از نشانههای تسلط بیچون و چرای این تفکر باشد؛ وگرنه هیچ منطق صحیحی اجازه نمیدهد ستارههایی که با هزینههای کلان ملی، به عناصر محبوب مردم تبدیل شدهاند، تنها به دلیل محبوبیت بیش از حد کنار بروند.
عادل فردوسیپور آنقدر هوشمندانه رفتار کرد و آنقدر جنس رسانه را میشناخت که در این عرصه به چهرهای بیجانشین تبدیل شود. هر چند مدیران اخیر سازمان بر این باورند که جای «افراد» را «افراد دیگر»ی پر میکنند. بیاعتنا به این اصل که افراد جایگزین چند درصد دانش، تسلط، هوش و محبوبیت افراد سابق را دارند.
شاید گناه بزرگ فردوسیپور، محبوبیت و اشراف او به حوزهاش بود وگرنه هر چه در بایگاهی ذهنمان میگردیم، ردی از خیانت، وطن فروشی و بیسوادی در این مجری نمییابیم. فردوسیپور را بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی دوست دارند و به نظر میرسد همین برای آنکه او در رسانه ملی به مردم خدمت کند، کافی است؛ اما مدیران رسانه ملی نظر دیگری دارند و به دلیل قدرتشان این نظر را اجرا میکنند. نتیجه این میشود که دیواری بلند میکشند تا راه ارتباطی او با مردم را ببندند غافل از آنکه در دنیای شیشهای امروز، نه میتوان پنهانکاری کرد و نه دیوار کشید.
انتهای پیام/