یادداشت
8344
استقلال نیازمند تفکرات تازه در میان مدیران
شگاه استقلال طی یکدهه گذشته همواره یک دور باطل را از لحاظ پیرامونی و حواشی بیرون از زمین طی کرده است.
شهاب رستگار/ جنجال مدیران سابق یا انفعال مدیران فعلی؟! باشگاه استقلال طی یکدهه گذشته همواره یک دور باطل را از لحاظ پیرامونی و حواشی بیرون از زمین طی کرده است؛ حواشی که در نهایت در هر فصل، بر متن غالب آمده و در انتهای آن، این تیم و هوادارانش را به سمت ناکامی هدایت کرده است.
درواقع برخلاف رقیب دیرینه، استقلالیها در این دهه همواره با مدیرانی مواجه بودهاند که چون با ناکامی، پرونده مدیریتی خود را در یکی از باشگاههای پرطرفدار ایران بستهاند، این حق را برای خود قائل میشوند که دلایل همه سوءمدیریتها و عقبماندگیها در زمان مدیریت خود را در ادوار مدیریتی قبلی جستوجو کرده و با پرداختن به آنها تا حدودی خود را از غائله فراری داده و چه بسا دوباره برای رسیدن به این مسند گزینه شوند؛ غافل از اینکه هر بار اظهار نظر درباره شرایط تیم در هر زمانی از سوی مدیران ناکام و برکنار شده در این سالها و بهخصوص در دو فصل اخیر، چیزی جز ایجاد حاشیه و مشکلات جدید و در نهایت ناکامی برای استقلال به همراه نداشته است!
با همه این تفاسیر بهجز مدیران ناکامی که همواره سعی کردهاند با اظهارنظرات گاه و بیگاه خود، آبیها را با چالشهای جدی مواجه کنند، از سوی دیگر استقلالیها در این سالها با یک دسته دیگر از مدیرانی مواجه بودهاند که در دوره مدیریتی خود از آن سوی بام افتاده و حتی در زمان اشغال یکی از کرسیهای مدیریتی، به اندازهای منفعل و دور از جریانات روز خود را نشان دادهاند که گاهی این احساس به وجود آمده که این باشگاه بزرگ و مردمی اصلاً مدیرعامل یا هیأتمدیرهای ندارد!
به طور مثال در همین هفته پایانی لیگ برتر در حالی که استقلال در ورزشگاه خالی از تماشاگر دستگردی برای حمایت به مدیرانش نیاز داشت، نهتنها از مهدی حیدرزاده عضو هیأت مدیره خبری نبود بلکه مهدی افضلی، رئیس هیأت مدیره این باشگاه نیز که سومین سال حضورش در این باشگاه را سپری میکند هم به خود زحمت نداد تا در روزی که تیمش یکی از بختهای اصلی قهرمانی محسوب میشود، خود را به ورزشگاه رسانده و حامی و مشوق تیمش باشد!
این در حالی است که یکبار دیگر علیرضا خانی عضو سابق هیأت مدیره با شفافسازیهایش سعی کرد تا درست در روزهایی که مدیرعامل رقیب با توهین به قومیتها در شرایط سختی به سر میبرد، این جریان را تحتالشعاع قرار داده و باز هم در زمین حریف بازی کند!
همه اینها در حالی است که هواداران استقلال و بیشتر پیشکسوتان این تیم هنوز هم دعواهای مدیریتی فصل گذشته بین فتحاللهزاده و سپس حجت کریمی و کشیده شدن پای آن به فصل جاری را از بزرگترین دلایل ناکامی این باشگاه در دو فصل اخیر قلمداد کنند (عدم کسب عنوان قهرمانی و صادر نشدن مجوز حرفهای و حذف از آسیا)، هرچند به نظر میرسد تا مجمعی قدرتمند تشکیل نشده و اساسنامهای محکم برای دور نگه داشتن حواشی از باشگاه استقلال مصوب نشود، فعلاً تا سالیان بعدی نیز در روی همین پاشنه بچرخد.
در هر صورت مدیرانی که حاضر نمیشوند برای حمایت از نام بزرگ استقلال و هوادارانش یا حتی کادر و تیم خود، بهموقع دو خط مصاحبه کرده یا از گذاشتن یک استوری حمایتی نیز غافل میشوند، بعید است بتوانند در هیچ دورهای به این باشگاه کمک کرده و به طور واقعی یار و حامیاش باشند.
انتهای پیام/
درواقع برخلاف رقیب دیرینه، استقلالیها در این دهه همواره با مدیرانی مواجه بودهاند که چون با ناکامی، پرونده مدیریتی خود را در یکی از باشگاههای پرطرفدار ایران بستهاند، این حق را برای خود قائل میشوند که دلایل همه سوءمدیریتها و عقبماندگیها در زمان مدیریت خود را در ادوار مدیریتی قبلی جستوجو کرده و با پرداختن به آنها تا حدودی خود را از غائله فراری داده و چه بسا دوباره برای رسیدن به این مسند گزینه شوند؛ غافل از اینکه هر بار اظهار نظر درباره شرایط تیم در هر زمانی از سوی مدیران ناکام و برکنار شده در این سالها و بهخصوص در دو فصل اخیر، چیزی جز ایجاد حاشیه و مشکلات جدید و در نهایت ناکامی برای استقلال به همراه نداشته است!
با همه این تفاسیر بهجز مدیران ناکامی که همواره سعی کردهاند با اظهارنظرات گاه و بیگاه خود، آبیها را با چالشهای جدی مواجه کنند، از سوی دیگر استقلالیها در این سالها با یک دسته دیگر از مدیرانی مواجه بودهاند که در دوره مدیریتی خود از آن سوی بام افتاده و حتی در زمان اشغال یکی از کرسیهای مدیریتی، به اندازهای منفعل و دور از جریانات روز خود را نشان دادهاند که گاهی این احساس به وجود آمده که این باشگاه بزرگ و مردمی اصلاً مدیرعامل یا هیأتمدیرهای ندارد!
به طور مثال در همین هفته پایانی لیگ برتر در حالی که استقلال در ورزشگاه خالی از تماشاگر دستگردی برای حمایت به مدیرانش نیاز داشت، نهتنها از مهدی حیدرزاده عضو هیأت مدیره خبری نبود بلکه مهدی افضلی، رئیس هیأت مدیره این باشگاه نیز که سومین سال حضورش در این باشگاه را سپری میکند هم به خود زحمت نداد تا در روزی که تیمش یکی از بختهای اصلی قهرمانی محسوب میشود، خود را به ورزشگاه رسانده و حامی و مشوق تیمش باشد!
این در حالی است که یکبار دیگر علیرضا خانی عضو سابق هیأت مدیره با شفافسازیهایش سعی کرد تا درست در روزهایی که مدیرعامل رقیب با توهین به قومیتها در شرایط سختی به سر میبرد، این جریان را تحتالشعاع قرار داده و باز هم در زمین حریف بازی کند!
همه اینها در حالی است که هواداران استقلال و بیشتر پیشکسوتان این تیم هنوز هم دعواهای مدیریتی فصل گذشته بین فتحاللهزاده و سپس حجت کریمی و کشیده شدن پای آن به فصل جاری را از بزرگترین دلایل ناکامی این باشگاه در دو فصل اخیر قلمداد کنند (عدم کسب عنوان قهرمانی و صادر نشدن مجوز حرفهای و حذف از آسیا)، هرچند به نظر میرسد تا مجمعی قدرتمند تشکیل نشده و اساسنامهای محکم برای دور نگه داشتن حواشی از باشگاه استقلال مصوب نشود، فعلاً تا سالیان بعدی نیز در روی همین پاشنه بچرخد.
در هر صورت مدیرانی که حاضر نمیشوند برای حمایت از نام بزرگ استقلال و هوادارانش یا حتی کادر و تیم خود، بهموقع دو خط مصاحبه کرده یا از گذاشتن یک استوری حمایتی نیز غافل میشوند، بعید است بتوانند در هیچ دورهای به این باشگاه کمک کرده و به طور واقعی یار و حامیاش باشند.
انتهای پیام/